رفتن به محتوای اصلی
x

پدید آور: صادق کرمیار

 ناشر: نیستان

کتاب «نامیرا» اثر صادق کرمیار، نویسنده و کارگردان ایرانی، روایتگر واقعه‌ی عظیم جهان اسلام یا همان عاشوراست. این کتاب در سال ۱۳۸۸ از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.نویسنده با قلمی روان عاقبت کسانی که بر سر دوراهی حق و باطل گیر کرده‌اند را با چاشنی عشق بین یک دختر و پسر حق‌طلب به‌نام‌های ربیع و سلیمه که از دو قبیله متفاوت بنی‌کلب و مذحج هستند را تصویرسازی می‌کند. متن کتاب بسیار ساده و روان است و خواندن آن زیاد طول نمی‌کشد. داستان از کوفه آغاز و به ماجرای کربلا ختم می‌شود. به‌راستی که ماجرای یاری امام حسین(ع) یک آزمایش و امتحان الهی برای تمامی مردم کوفه بود. در طی داستان فردی همچون عبدالله بن عمیر که برای پیوستن به امام حسین(ع) همواره در تردید بود در پایان رهسپار سپاه امام حسین(ع) می‌شود، درحالی که عمروبن حجاج، از سردمداران سپاه کوفه، با اینکه در ابتدا در جبهه حق بود ولی در آخر فریب وعده‌های دروغین ابن‌زیاد را می‌خورد و از مسیر حق خارج می‌شود و از باطل حمایت می‌کند.

این کتاب داستان پیوستن‌ها، جدا شدن‌ها، تردیدها، خودخواهی‌ها و ازخودگذشتگی‌ها است. پاسخ بسیاری از وقایع عاشورا و کربلا را می‌توان در این رمان تاریخی-تحلیلی پیدا کرد. این که راز دگرگونی ناگهانی مردم کوفه چه بود؟ آیا از ابتدا دروغ گفته بودند که به یاری امام می‌شتابند یا در بحبوحه حوادث کم آوردند؟ چرا امام حسین(ع) با این‌که مردم کوفه را می‌شناختند باز هم دعوت آن‌ها را پذیرفتند؟ چرا کوفیان که با نامه‌های التماس‌آمیز خود امام را فراخوانده بودند به‌جای بیعت و یاری امام در مقابل ایشان دست به شمشیر می‌برند؟ یا با عرق شرم فرار می‌کنند تا چشم در چشم امام نشوند؟ چرا از میان لشکر امام حسین(ع) یکی حر درآمد و دیگری ابن سعد؟ چرا مردم کوفه به سخنان مسلم بن عقیل توجهی نکردند؟ نویسنده با تبحر فراوان یک واقعه تاریخی را در قالب یک رمان پرفراز و نشیب روایت می‌کند. در این داستان عبدالله بن عمیر به‌شدت در ذهن مخاطب یادآور حر بن یزید ریاحی است که در لحظات پایانی و حساس به سپاه حسین بن علی می‌پیوندد و از میان انبوه باطل، قدم در مسیر حق می‌گذارد.

این کتاب به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه در هنگام وقوع فتنه، حق و باطل جابه‌جا می‌شوند و تردید در دل‌های مردم و حتی بزرگ‌ترین و نامدارترین سردمداران سپاه اسلام رخنه می‌کند. تشخیص مرز جبهه حق و باطل بزرگ‌ترین آزمون انسان در این جهان است. شیطان با وسوسه انسان به جاه طلبی، قدرت طلبی و ثروت طلبی باعث گمراهی و خروج از مسیر حق می‌شود. کسانی در این مسیر هشیار هستند که پا بر هوای نفس و خودخواهی خود می‌گذارند و حق را با اشخاص نمی‌سنجند چراکه اشخاص ممکن است در راه حق لغزش داشته باشند؛ بلکه ملاک آن‌ها قرآن، سنت پیامبر و اهل بیت است. این داستان به‌خوبی بیان می‌کند که مؤمن باید بصیرت، ثبات قدم و ایمان قوی داشته باشد تا از فتنه‌ها جان سالم به در برد و بتواند مسیر حق را از باطل تشخیص دهد.

قسمتی از کتاب

عبدالله گفت: شما حسین بن علی را چگونه شناختید؟! کوفیان از ظلم یزید به حسین پناه برده‌اند، درحالی که نه یزید را آن‌گونه که هست می‌شناسند و نه حسین را. من هم حسین بن علی را بیش از هرکس به حکومت شایسته‌تر می‌دانم، حسین به خلافت زینت می‌بخشد، در حالی که خلافت شأنی بر او نمی‌افزاید. خلافت به حسین نیازمندتر است، تا او به خلافت. اما سوگند به کسی که پیامبر را فرستاد، هیچ‌یک از شما، تحمل عدالت خاندان علی بن ابی طالب را ندارید. آن که خاندان علی را می‌شناسد، به مردم بگوید که اگر حسین به خلافت برسد چه می‌کند. بگوید که آن‌چه به ظلم و بی‌عدالتی اندوخته‌اید، اگر به مهریه نکاح زنانتان رفته باشد، بازپس می‌گیرد و به صاحبش بازمی‌گرداند. چنان درهم آمیخته شوید که پست‌ترین شما به مقام بلندترین شما برسد و بلندترین شما به مقام پست‌ترینتان.

برگرفته از  سایت  https://www.lisna.ir

 

تحت نظارت وف ایرانی